در اقتصاد فرضیهای وجود دارد مبنی بر اینکه ما میتوانیم در زنجیره تولید جهانی، جایی برای خود پیدا کنیم ولی لازمهاش این است که با کشوری مثل آمریکا و به طور کلی با جهان غرب دوست باشیم و آنها ما را در بازار جهانی بپذیرند تا به جای این همه سختی و مذاکرات طولانیمدت، وارد رابطه برد برد شویم.
ولی واقعیت این است که نظام سیاست خارجی و نظام رویکرد ایران به جهان، مدل دیگری را در پیش گرفته، اینکه قدرت منطقهای خود را به شدت گسترش دادهایم و قهرمانی به نام حاج قاسم سلیمانی را به جهان معرفی کردهایم که بارها و بارها به غربیها نشان داد حق ندارند پایشان را وارد حریم ما بگذارند در غیر این صورت، بارها و بارها، مجازات شدهاند.
حالا سوال این است که آیا با این مدل سیاست خارجی، میتوان در زنجیره اقتصاد جهانی قرار گرفت و اصولا آیا با نگاه قدرت منطقهای، میتوان رفاه اقتصادی را هم داشت یا نه؟
در این قسمت سپهبد، به همین مسئله پرداخته شده است.
نفت، دلیل اصلی تنش آمریکا و ایران!
مجید شاکری (مدرس دانشگاه و اقتصادپژوه) در بخش نخست به جایگاه ایران در عرصه بینالمللی اظهار کرد: از سال 1333 کارکرد ایران در جهان این بوده که نفت یا امنیت نفت خلیج فارس را برای آمریکا تامین میکردیم و واردات کالاهای توسعهای داشتیم و حتی کالاهای اساسی را دریافت میکردیم و این مسئله گاهی در اوج خودش بوده که در دهه 40 رخ داد و یا بعد از انقلاب که به کشورهای هم پیمان آمریکا مثل کره جنوبی نفت میفروختیم و کالاهای اساسی را میخردیم.
شاکری خاطرنشان کرد: تمام برنامههای توسعه هم بر همین اساس اجرایی شدهاند ولی این نقش از دست رفته است که البته به خاطر آمریکاستیزی ما نبوده، چرا که در دورههایی به صورت مستقیم با ایالات متحده وارد جنگ شدیم (مثل هفتههای آخر جنگ تحمیلی) ولی این تنشها کنترل شده بوده؛ علت از دست رفتن نقش ما این است که آمریکاییها نیاز را قبلی به نفت خلیج فارس ندارند و حتی به امنیت این منطقه هم آن طور که در گذشته وابسته بودند، نیستند.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه بزرگترین واردکننده نفت خلیج فارس، رقیب آمریکا یعنی چین است عنوان کرد: به این ترتیب ایجاد یا گسترش تنش در منطقه، برای آمریکا بهتر است چون در حال حاضر از نفت شیل خودش استفاده میکند و در عین حال چین هنوز به نفت خلیج فارس وابسته است.
او ادامه داد: انقلاب نفت شیل یعنی امکان به دست آوردن نفت از ذخایر غیر متعارف که پیش از این امکانپذیر نبود، معادلات نفتی را در سطح جهانی بر هم زده؛ در حال حاضر 95 درصد تقاضای جدید نفت از 2010 به بعد مربوط به نفت شیل آمریکاست و میزان تولید نفت شیل آمریکا از آن سال تاکنون از میزان کل تولید نفت عربستان بیشتر است.
شاکری تصریح کرد: ایران و آمریکا همواره با هم تنش داشتهاند ولی حدود این تنش هم از جانب ایران و هم جانب ایالات متحده به خاطر آن کلان معامله نفتی، کنترل میشد، ایران همیشه این نقش را داشته که ضامن امنیت تولید و صادرات نفت در خلیج فارس بوده است.
اولویت امنیت بر توسعه برای ایران در شرایط کنونی غرب آسیا
در بخش بعدی، دکتر علم صالح (دانشیار خاورمیانهشناسی) به نقد این مباحث پرداخت و گفت: وابستگی آمریکا به نفت در منطقه کاسته شده ولی این تنها دلیلی نیست که ایالات متحده به منطقه غرب آسیا اهمیت بدهد یا از میزان اهمیتش نسبت به آن کم شود؛ به طور تاریخی سه مسئله در جهان همیشه برای آمریکاییها مهم بوده که شامل امنیت تامین انرژی (نفت و گاز)، امنیت اسرائیل و دیگری جلوگیری از خیزش شوروی سابق در منطقه است.
او افزود: در حال حاضر هر سه این مسائل تقریبا برطرف شده؛ رژیم صهیونیستی قدرتی اتمی است که میتواند تا حدود زیادی از خودش در مقابل تهدیدات خارجی دفاع کند، شوروی فروپاشیده و مسئله نفت هم تا حدود زیادی حل شده ولی مشکل آمریکا با ایران فقط مسئله نفت یا امنیت اسرائل نیست؛ مسئله متکی بر امر قدرت است چون ایران ظرفیت قدرتمند شدن را دارند و هیچ ابرقدرتی از این موضوع خوشحال نخواهد بود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مفهومی در روابط بینالملل داریم که میگوید توسعه و امنیت بدون وجود همدیگر قابل تحقق نیستند گفت: ولی در منطقهای که ایران در آن حضور دارد، امنیت بر توسعه غالب بوده؛ اگر ایران تا حدودی به بازدارندگی امنیتی رسیده و خطر تهدید خارجی را تا حد زیادی دفع کرده باشد، فرصتی تاریخی برای توسعه خواهد داشت چون استقلال سیاسی و نظامی را پیدا کرده و حالا باید استقلال اقتصادی داشته یا اینکه جایگزینهایی در اختیارش باشد.
او اضافه کرد: تحریم، کودتا یا حمله نظامی، سه ابزاری هستند که غرب علیه ایران به کار گرفته ولی به نتیجه نرسیده است، بنابراین بعد از سه قرن، فرصتی حساس برایمان به وجود آمده که توسعه را در دستور کار قرار دهد.
به گفته صالح، بریکس و پیمان شانگهای همه تلاشهایی برای بر هم زدن معادلات جهانی غربی و سیطره آمریکا بر اقتصاد هستند.
چرا با وجود درآمدهای سرشار نفتی دوره پهلوی، ایران به قطب اقتصادی تبدیل نشد؟
پس از آن دکتر مسعود اسداللهی (تحلیلگر سیاسی) به کشف نفت در ایران طی اواخر دوره قاجار اشاره و ابراز کرد: پهلویها 57 سال در قدرت بودند و همین قدر فرصت داشتند که از نفتخیز بودن ایران استفاده کنند؛ اگر تمام مشکلات امروز را به سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ربط بدهیم، پس چرا شاه و رضاخان که متحدان آمریکا و انگلیس بودند و هیچ تحریمی علیه آنها وجود نداشت، نتوانستند به توسعه مد نظر دست یابند؟ در آن دوره هم ایران نقشی در اقتصاد جهانی نداشت.
او افزود: سوال این است که چرا آمریکا علیه دولت مردمی مصدق کوتا کرد؟ آن هم مصدقی که به آمریکاییها اعتماد کرده بود.
اسداللهی مشکل اصلی معضلات اقتصادی امروز را سوء مدیریت داخلی دانست و گفت: در جنگ 1973، اعراب تحریم نفتی عظیمی علیه غرب اعمال کردند که منجر به افزایش قیمت 12 برابری این ماده استراتژیک شد؛ آنچه در ایران شاهد بودیم این بود که شاه از این درآمد زیاد، برای خرید سلاح و کالاهای ساخته شده استفاده کرد در حالیکه اگر از برنامههای طراحی شده دهه 40 استفاده میکرد، فرآیند تبدیل ایران به قطب اقتصادی شروع میشد.
این کارشناس سیاسی خاطرنشان کرد: ایران نشان داده عقلایی تصمیم میگیرد و حتی اگر سیاستهایش در تضاد با غرب است، این روش را در پیش نمیگیرد که دنیا را به آتش بکشد به طوری که غربیها معتقدند جمهوری اسلامی نظامی انتحاری نیست.
در ادامه، هر یک از سه کارشناس حاضر، به بیان دیدگاههای خود و نقد مباحث یکدیگر پرداختند.
«سپهبد» با اجرای محمد دلاوری شنبه تا پنجشنبه حوالی ساعت 22 از شبکه افق سیما پخش میشود.