در بخش نخست، محمدرضا باقری با حمیدرضا غلامزاده – کارشناس مسائل آمریکا – به گفتوگو نشست.
او اظهار کرد: جامعهی آمریکا سالهاست دو قطبی شده و دوره ترامپ، نتیجه این فرآیند است؛ نمود این شکاف اجتماعی در دوره اوباما و در بحث مجسمه فاتحان آمریکا ظهور کرد که مربوط به ریشههای تاریخی ایالات متحده بود و در موضوعات بعدی شکافها عمیقتر شد و تندروی را افزایش داد به طوری که سالهاست بحث تروریسم داخلی در آمریکا مطرح شده است.
امنیت داخلی برای آمریکاییها مهمتر است یا سیاست خارجی؟
غلامزاده گفت: بحث مهاجران و مسائل اقتصادی، مهمترین مسائل مورد توجه رأی دهندگان آمریکایی است البته آنها به امنیت داخلی هم نظر دارند و در وهله بعدی، سیاست خارجی را ملاک قرار میدهند.
او ادامه داد: قدرت جهانی آمریکا برای مردم ایالات متحده مهمتر است نه مداخله کشورشان در جنگ اوکراین و غزه
آیا ایران در معرض دو قطبی شدن است؟
این کارشناس مسائل آمریکا با بیا ناینکه جامعه ایران هنوز دو قطبی نشده و در این زمینه اختلافی اساسی با جامعه آمریکا دارد بنابراین نسخههای تجویز شده برای آنجا، به درد ما نمیخورد عنوان کرد: اساسا چیزی به نام «ملت آمریکا» محل مناقشه است ولی در ایران ملتی داریم با تمدنی چند هزار ساله اما اینها به معنای این نیست که اگر اشتباهات آمریکاییها را تکرار کنیم، به دو قطبی نرسیم.
مذاکره با ایران اولویت چندم دولت بعدی آمریکاست؟
او تصریح کرد: مسئله ایران جزو 10 موضوع اول مطالبات آمریکاییها در انتخابات ریاست جمهوری نیست و حتی در چند سال اخیر، دغدغه آنها نسبت به ایران کمتر هم شده است.
غلامزاده گفت: به همین دلیل اولویت اصلی دولت بعدی ایالات متحده، مذاکره با ایران نخواهد بود و اصولا فضای سیاسی این کشور به گونهای نیست که این موضوع را پیش بکشند، رقابت با چین، موضوعی است که برای هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات اهمیت دارد.
کشورهای دیگر برای آمریکا یا دشمن هستند یا کارگزار
این کارشناس مسائل آمریکا خاطرنشان کرد: کشورهای دیگر برای آمریکا یا دشمن هستند یا کارگزار؛ دشمنانش را تحت فشار میگذارد (تحریم) تا تسلیم شوند یا مذاکره کنند که نشاندهنده موفق بودن استراتژی فشارهاست بنابراین وعدههایی میدهد و سپس به آنها عمل نمیکند و این چرخه همچنان ادامه مییابد؛ نمونه بارز این مسئله لیبی بود که در فرآیند تکراری فشار و مذاکره گیر افتاد.
چرا دگرستیزی در جامعه آمریکا بازتولید شده است؟
مهراد نجفی – کارشناس مسائل آمریکا – دیگر مهمان این برنامه بود؛ او با بیان اینکه نژاد و مذهب، دو مقوله مهم در فرهنگ آمریکایی هستند اظهار کرد: ترکیب آنها با محافظهکاری سیاسی، فضای دو قطبی موجود در ایالات متحده را تقویت میکند.
او افزود: جمعیت سفیدپوستان آمریکا از دهه 80 تاکنون بیش از 20 درصد کاهش یافته و حالا سفیدپوستان اصیل آمریکایی احساس خطر کرده و نسبت به از دست رفتن کشورشان واکنش نشان میدهند؛ ترکیب این وضعیت با ایدئولوژی محافظهکارانه سیاسی، چرخه دگرستیزی را بازتولید میکند.
سوارکاری ترامپ بر اسب چموش دو قطبی آمریکایی
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: ترامپ بر شکافهای اجتماعی و جامعه دو قطبی شده آمریکا سوار شده و از آن برای جمعآوری رأی استفاده میکند.
او ادامه داد: حتی بحران کرونا هم در آمریکا به یک مسئله سیاسی تبدیل شد و به همین دلیل به سختی توانستند آن را پشت سر بگذارند؛ اینگونه دو قطبیسازی باید مورد توجه سیاستمداران ما هم باشد چون میتواند موجب بروز مشکلات فراوانی شود.
چرا کارهای مثبت دولت بایدن هم زیر سوال رفته است؟
نجفی خاطرنشان کرد: حفظ هویت آمریکایی برای مردم ایالات متحده اهمیت زیادی یافته و این موضوع در دوره بایدن با ابهاماتی رو به رو شده است هر چند عملکرد اقتصادی او نسبت به تحولات جهانی مثبت بوده است اما فضای دو قطبی سبب شده کارهای مثبت دولت او هم زیر سوال برود.
واژه «کاسب تحریم» را چه کسانی ساختند؟
این کارشناس مسائل آمریکا گفت: در سال 2013 ایران با آمریکا توافق کرد، ولی به واسطه روی کار آمدن جمهوریخواهان این توافق شکست خورد، حالا ایدهپردازان چنین توافقی باید به اشتباه بودن برآوردهای خود اعتراف کنند ولی میبینیم آنها واژه «کاسبان تحریم» را ساختند و شکست را بر گردن آنها انداختند.
ذهنیت ما و آمریکا درباره توافق متفاوت است!
او ادامه داد: غرب آسیا هر چند اهمیت سابق را برای آمریکا از دست داده ولی همچنان جزو اولویتهای سیاست خارجی ایالات متحده بعد از روسیه و چین به شمار میرود؛ ما اولویت اول آمریکا برای مقابله نیستیم ولی اینگونه نیست که توجهی به ما نداشته باشند.
به گفته نجفی، جنس «مهار» آمریکا علیه ایران، گرفتن مولفههای قدرت از ماست بنابراین ذهنیت ما و آنها برای توافق، با هم متفاوت است.
بعضیها در مورد توافق با آمریکا «خیال فروشی» میکنند!
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: اینکه برخی «خیال فروشی» کنند که با یک دیدار و یک سلام و علیک، میتوان تحریمها را لغو کرد، فریب مردم است؛ واقعیت این است که باید از تجربه تاریخی خود درس بگیریم و بدانیم آمریکا به دنبال گرفتن مولفههای قدرت ماست و اصولا توافقات دیپلماتیک، پیچیدهتر از شعارها و حرفهای موقع انتخابات هستند.