به گزارش روابط عمومی شبکه افق، محمد رستمپور در یادداشتی به مناسبت پایان برنامه «هماهنگ» نوشت:
«تلنتشو» یا مسابقه استعدادیابی در جهان، سبکی از تولیدات تلویزیونی است که در بیست سال اخیر، اشکال و جلوههای گوناگونی داشته و در رستهها و رشتههای متفاوتی اجرایی شده، از تردستی و شعبدهبازی گرفته تا خوانندگی و استندآپ کمدی. این سبک در ایران، اگرچه با «عصر جدید» آغاز پرقدرتی داشت، اما پیش از آن در برنامههایی مانند «خندوانه»، «دستپخت» و حتی برنامههای سرگرمیمحور دیگری مانند «قویترین مردان ایران» حتی در سالهای دهه هفتاد نیز آزمون شده بود. بعد از «عصر جدید»، تلنتشوهای ایرانی مانند «ستارهساز»، «تهمتن» و حتی «معلّی» به بلوغ و توانمندی و ابتکار تلویزیونی خارقالعادهای رسیدند. این شکل از برنامهسازی تلویزیونی در «محفل» به اوج رسید. با این همه، اکنون با پایان برنامه تلویزیونی «هماهنگ» میتوان گفت عالیترین و ایرانیترین شکل از مسابقه استعدادیابی جلوه کرده است. «هماهنگ» بدون جنجال و سروصدا و در یک ضربآهنگ صمیمی و جذاب توانست بهتدریج گونهای از سرگرمی آموزنده را به نمایش بگذارد و بهرغم بهرهمندی از یک پیشینه هنری در کشور در بخش سرود، فصل تمایزی از هنر گروهی که در ایران پس از انقلاب، فراز و فرودهای بسیار داشته، ثبت کند.
صرف نظر از تداوم و استمراری که باید این مسابقه داشته باشد، میتوان گفت «هماهنگ» نشان داد استعداد و توانمندی و دانش و مهارت گروههای سرود در سراسر ایران تا چه اندازه در تراز بالا و حیرتانگیزی قرار داد و چقدر امکان و فرصت و ظرفیت آفرینش هنری در این شکل از تجلی پیام و معنا وجود دارد. ارزیابی و بررسی «هماهنگ» مبتنی بر دادههای آماری تعداد اعضای شرکتکننده در این مسابقه، فراوانی شهرهای مبدأ ساخت این سرودها و مضمونیابی اشعار این سرودها، نزدیک به دقت و واقعیت بالاتری است؛ اما در یک نگاه کلی پرسشگرانه و در مقام یک تماشاگر علاقهمند میتوان از ویژگیهای ممتاز زیر برای این برنامه تلویزیونی ارزشمند سراغ گرفت.
۱.ملیگرایی در عین تبلیغ خردهفرهنگهای محلی: تنوع جغرافیایی بالای ظاهر شده در اجراهای «هماهنگ» که محتواهایی منحصربهفرد از سنتها و آیینها و آداب و مناسک فرهنگی شهرهای مختلف ایران به نمایش میگذاشت؛ در اکثر اجراها به یک روح مشترک ایراندوستی و فداکاری و ایثارگری برای ایران میرسید؛ بیآنکه رنگ و لعاب غلیظ سیاسی بگیرد. میتوان گفت بیننده بعد از دیدن اجراها، علاقه به وطن و احساس و شعف ایرانی بودن در وجود و جسم و جانش میجوشید و به غلیان میرسید. اگر سنت «آفتابخواهی» ساکنان کوهپایههای دماوند در شعر و بیان آهنگین گروه سرودی از شمال ابراز میشد، منش دریایی ساکنان حاشیه خلیج فارس در تمنای رزق از خود خالق در گروه سرود دیگری از جنوب شنیده میشد. سنتها و آداب شیرازیها، مشهدیها، مینابیها، بختیاریها، گیلکیها، ترکها و کردها، همچون چلههای یک فرش خوشرنگ سراسری در یک نظام واحد میهنی نقش میگرفت. کثرت عجیب خردهفرهنگها که بعضاً رو به خاموشی و فراموشیاند و در سرودها بسامد پیدا میکند، نشان از غنای بالای فرهنگی سرزمین ایران داشت. پشت هر یک از این سنتها، معنایی و نگرشی و منظری و دیدی به محیط و جهان نهفته است که زیست متفاوت و متعالی مردمان آن جغرافیاها را رقم میزند.
۲. پیامآور امید و شادی: در زمانه نومیدی و افسردگی و در وقت تاریکی و خمودگی، «هماهنگ» با رجوعِ بهاندازه به گذشته ایران از کوشش و رنج، پلهای بهقاعده برای فتحهای واقعبینانه ساخت. هیچ سرود هماهنگ نیست که از ساختن نخوانده باشد، از ضرورت اتحاد و هدفمندی، از عفتورزیدن و معنویت داشتن و از شادمانه زیستن براساس یک جهد جمعی. از این حیث میتوان گفت «هماهنگ» یک برنامه معنوی است که نه تخدیری دارد و نه توهمی. پایه این ساختن، ذکر تاریخ است، استناد به فتوحات و پیروزیها برآمده از استقامتهای شکوهمندی که کسی تصورش هم نداشته. از این نظر است که حال بیننده بعد از تماشای «هماهنگ» خوب است. سرود، قالب ابراز پیامی است که در دورههایی بعد از انقلاب به دست فراموشی سپرده شده و اگرچه در پنج سال اخیر، بروزهای بلندی داشته؛ همچنان سازوکار مناسب اثرگذاری پیدا نکرده است. «هماهنگ» میتواند جریان علاقمندی به سرود را سامان دهد و چشماندازی امیدوارانه به ویژه برای جوانترها و نوجوانان بسازد. در نتیجه، «هماهنگ» هم در محتوا و هم در سازوکار اجرایی میتواند یک جریان شادِ امیدوارانه بسازد و به ویژه لازم است با جشنوارهها و سازوکارهای پیشرفت و ارتقاء پیوند بخورد.
۳. بلوغ کار تیمی: همچنان که پیش از این «عصر جدید» نشان داده بود و البته میدانهای ورزشی غیرفوتبالی و تیمهای علمی و فنی، و همچنین تیمهای امدادی حاضر در بحرانها، ایرانیان در فعالیت تیمی شایسته احترامند. با این همه، «هماهنگ» نشان داد در میدان موسیقی که هماهنگی و همآوازی و همراهی بسیار دشوارتر از دیگر عرصههاست، استعداد تربیتی و زمینه پرورشی به نحو شگفتانگیزی موجود است. بیتوجه به بررسی سن و سال شرکتکنندگان در «هماهنگ» و با تماشای اجراها میتوان پی برد «هماهنگ» جوان است و هماهنگی «هماهنگیها» در تراز و مرتبهای در خور تحسین و قابل اعتنا قرار دارد. به ویژه آنکه دقت کنیم اجراها، سرود مطلق نبودند و تقریباً همگی «پرفورمنس» یا «عرضه نمایشی» داشتند. هماهنگی عصب و عضله و همراهی خواندن و اجرا برای گروهها که محیط کوچکی برای نمایش در اختیار داشتند و میانگین سنی نوجوانانهای داشتند، نیز نشانگر کوشش بالای شرکتکنندگان داشت. حتی ترکیب داوران در مرحله استودیویی به مراتب بالغانهتر از مرحله کارناوالی شد تا «هماهنگ» واقعاً نظمآموز باشد.
با این همه این سه ویژگی یعنی «ملیگرایی در عین تبلیغ خردهفرهنگهای محلی»، «پیامآوری امید و شادی» و «بلوغ در کار تیمی» همه آنچه «هماهنگ» ارائه داد، نبود. «هماهنگ» میتوانست مخاطبین بیشتری جذب کند، همچنان که «محفل» توانست. برخی تکنیکهای تبلیغاتی و استفاده بیشتر از فضای مجازی میتوانست هماهنگ را به بخشها و گروههای گستردهتری از ایرانیان برساند. با این حال، «هماهنگ» در ادامه باید عناصر پایهای خود را که ترسیمکننده اصلی ویژند (برند) خویش است، یعنی کثرت بالا، تنوع در موضوعات و جغرافیا، بهرهمندی از نظم هنری و آفرینش خلاقانه، حفظ کند و ارتقاء بخشد تا آنچه در عنوان آمده است، به درستی محقق شود. تلویزیون به این سه عنصر بیش از همه نیازمند است: ملیگرایی، امیدآفرینی و کار تیمی.
منبع: ایسنا