دکتر بیژن پیروز، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، مهمان این برنامه بود و در گفتوگو با محمدرضا باقری اظهار کرد: بازاریابی سیاسی و تبلیغات با هدف شکلدهی به افکار عمومی، بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد و افرادی کارشناس و استاد این حوزه هستند.
او افزود: تکنیکهای مختلفی برای بازاریابی کالا و مسائل سیاسی وجود دارد که در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.
تمام انقلابهای رنگی با انتخابات شروع شدند
این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه نمونههای داخلی تبلیغات سیاسی در ایران معمولا کپی کارهای خارجی هستند گفت: تمام انقلابهای رنگی در دنیا از طریق انتخابات انجام شده، به عبارتی اگر بتوانیم کاری کنیم که بازندگان انتخابات در خیابان بمانند، میتوان انقلاب رنگی را شروع کرد و این تکنیک توسط غرب در بسیاری از کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق اجرا شده است.
تاکتیک ترساندن، یکی از شیوههای قدیمی تبلیغات انتخاباتی است
او خاطرنشان کرد: تاکتیکهای ترساندن میتوانند موجب تاثیرات مثبت یا منفی شوند، نمونه معروف آن فیلمی است به نام «دیزی» که یک بار پخش و میلیونها بار دیده شده، دختر بچهای که یک گل در دست دارد و برگهای آن را میکند و میشمارد و سپس این تصویر به انفجار بمب اتمی میرسد، در نهایت شعار انتخاباتی جانسون مطرح میشود که اگر به او رأی داده نشود، هزینههای سنگینی مثل جنگ هستهای پرداخت میکنیم.
استفاده از نمادهای سیاسی هم جزو تاکتیکهای انتخاباتی است
پیروز با بیان اینکه خرس در آمریکا همیشه نماد شوروی بوده است گفت: در یک فیلم تبلیغاتی آمریکایی خرسی را میبینیم که در نهایت عکس ریگان را مشاهده میکنیم و گفته میشود چه خرسی باشد چه نباشد باید به اندازه خرس قوی باشیم، این یک تاکتیک هم برای ترساندن است و هم برای نشان دادن قدرت فرد مورد نظر.
یکی از تاکتیکهای انتخاباتی، همذاتپنداری نامزدها با رأی دهندگان است
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در یکی از تاکتیکهای انتخاباتی در دنیا، فرد مورد نظر را با مردم یکسان معرفی میکنند و ایدههایی مطرح میشود که برای هر کس معنای خاص خودش را دارد.
او افزود: مثلا در آمریکا دموکرات بودن یا جمهوری خواه بودن، همه در راستای شعارهای اولیه تشکیل ایالات متحده هستند، شعارهایی به این شکل، معنای مشخصی ندارند و ایدهها از شعارهای قبلی کپی شدهاند.
شعارهای همیشه مثبت، یک تاکتیک انتخاباتی عمومی است
پیروز گفت: تاکتیک انتخاباتی مهمی وجود دارد، اینکه شعارهایی داده شود که همیشه خوب هستند و هیچ کس هم نمیتواند منکر آنها شود و اصولا کسی با آنها مخالف نیست، مثل صداقت، مثل تغییر و مسائلی مثل اینها البته همراه این تاکتیک باید تاکتیک دیگری را هم به کار برد به این صورت که همه باید به شخص مورد نظر رأی بدهند و اگر به او رأی ندهند اصلا چه کار خواهند کرد؟
چسباندن برچسبهای ناجور هم یک تاکتیک انتخاباتی است
این عضو هیئت علمی دانشگاه خاطرنشان کرد: نیم کالینگ عنوان تاکتیکی انتخاباتی است که شامل اسمگذاری روی افراد است که ترامپ از آن خیلی استفاده کرده است.
او افزود: آخرین مدل «جو خواب آلود» است که ترامپ آن را به بایدن نسبت داده و به این ترتیب لیبلی ناجور به رئیس جمهور وقت میچسبد، البته این تاکتیک در ایران هم استفاده شده است.
هنرپیشهها هم ابزار تبلیغات سیاسی هستند هم قربانی آن
پیروز با بیان اینکه دموکراتها و جمهوریخواهان بارها از هنرپیشههای سینما و سلبریتیها برای تبلیغات استفاده کردهاند خاطرنشان کرد: ولی این مسئله هم صادق است که یک هنرپیشه برای یک حزب کاری انجام داده و سپس فیلمهای دوره جوانی او که چندان مناسب هم نبوده را منتشر کردهاند و سپس فیلم مهم دیگری هم به او پیشنهاد نمیشود در واقع گاهی هنرپیشهها مورد استفاده تبلیغاتی قرار میگیرند و گاهی هم قربانی سیاست میشوند.
یک انتخابات میتواند اصلا بازنده نداشته باشد!
این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: اگر در انتخاباتی، ایدههای خوبی مطرح شود، چه صاحب آن ایدهها برنده شود یا نه، شخص پیروز مجبور است آنها را پیاده کند و به این ترتیب در چنین انتخاباتی هیچ وقت بازنده نخواهیم داشت.
وقتی تبلیغات انتخاباتی تخریب رقیب باشد همه بازندهایم
او ادامه داد: اگر روی یک ایده به اندازه کافی فکر شده باشد، به درد انتخابات میخورد، به عبارتی چنانچه افراد روی مشکلات واقعی و راه حلهای آنها صحبت کنند، هیچ کس بازنده نیست، وقتی از تکنیکهای غربی و قبلی برای تخریب رقیب استفاده کنیم، بازنده خواهیم بود که البته در ایران هم مُد شده به جای اینکه روی ایدهها صحبت کنیم، دستاوردهای نظام تخریب میشود.
دروغ چه بلایی بر سر انتخابات میآورد؟
پیروز خاطرنشان کرد: در بازاریابی تجاری و سیاسی، هیچ وقت نباید دروغ گفت چون اعتماد مردم با دروغ خیلی راحت از بین میرود؛ وقتی درگیر انتخابات میشویم و قصد داریم به کاندیدایی خاص رأی بدهیم، برای او تبلیغ چهره به چهره هم میکنیم، اگر آن فرد آدم خوبی نباشد، اطرافیان به ما ایراد میگیرند و حتی خودمان هم میگوییم اصلا دیگر رأی نمیدهیم.